ملک سلیمان بر سر دوراهی
یادداشتی درباره آخرین ساخته شهریار بحرانی
«ملک سلیمان» شهریار بحرانی، اگرچه داستانی قرآنی دارد و بر همین مبنا با فطرت مخاطب درگیر است و بالتبع مخاطبی جهانی خواهد داشت و در اکران بین المللی هم طبعا موفقیتهایی خواهد داشت، اما به واسطه روایت قصه و عناصر سازنده درام با مشکلاتی مواجه است که نسبت به «مریم مقدس» برای کارگردان یک گام به جلو محسوب نمیشود.
«ملک سلیمان» اگرچه با جذابیتهای بصری مخاطب ایرانی را با یک فضای جدید در فیلمسازی مواجه میکند و در بسیاری از وجوه سینمایی قابلیتهایی بالاتر از سینمای ایران و همچنین «مریم مقدس» دارد، اما بدون تردید در نوع روایت قصه و پیشبردن داستان به پازلی به هم ریخته شبیه است که هرگز تا پایان فیلم به شکلی قاعدهمند و منسجم در کنار هم جمع نمیشود و مخاطب را با یک مجموعه بههمپیوسته روبرو نمیکند. به عبارتی گویا هسته اولیه فیلم، مبارزه حضرت سلیمان با فتنه شیاطین در سرزمین تحت امرش بوده که حالا برای این محور اصلی، حواشی مرتبطی اضافه شده و فیلمنامه شکل گرفته است.
در مجموع «ملک سلیمان» یک نقطه آغاز است؛ نقطه آغازی برای سرمایه گذاری جهت تولید آثار دیدنی و دینی، نه از آن دست آثاری که در شعارزدگی و سطحیگرایی میمانند و نه از آن دست فیلمهایی که تنها بر بال تکنیک سوار میشوند و از محتوا طرفی نمیبندند
شاید مشکل اصلی «ملک سلیمان» در تعریف ژانر باشد و یا هدف طراحیشده پیش روی گروه سازنده. بحرانی گویا در این فیلم بر سر دوراهی فیلم فاخر و دینی گرفتار شده است؛ به عبارتی هم نگاهی به داستان قرآنی فیلم و شکل منطقی و روایت جذاب آن دارد و هم نیمنگاهی به پروداکشن عظیم پروژه؛ همین درگیری با هدف، او را از هردوی این مقولات بازداشته است و نه در بحث اتکا به جلوههای ویژه در «غایت» ظاهر شده و نه در زمینه بیان دلچسب و روان یک داستان قرآنی نو و ناشنیده و یا کمترشنیده شده.
به بیان دیگر «ملک سلیمان» قرار بوده بر داستان قرآنی و جلوههای سمعی - بصری خود اتکا کند که در نسخه نهایی و نمایشداده شده هردوی این بخشها دارای اشکال است و دست بر قضا روایت داستان با اشکالات بیشتری مواجه است. در واقع اگر فیلم میخواسته پیامرسان خوبی باشد باید مختصات یک سینمای حرفهای را رعایت میکرده و بعد داستانی جذاب را پیش روی مخاطب قرار میداده، اما گویا دعوای فرم و محتوا در این فیلم خود را به شکلی ویژه برجسته کرده و بر هر دو وجه فیلم، تاثیر گذاشته است.
«ملک سلیمان» خوب آغاز نمیشود، جنبههایی که قرار است از شخصیت یک پیامبر الهی با ویژگیهای منحصر به فرد برای مخاطب تا حدی آشنا به حیات این پیامبر، به نمایش بگذارد، یا دیده نمیشود و یا به شدت کمرنگ است. در واقع مخاطب در سرتاسر فیلم هرگز از معجزات الهی سلیمان نبی(ع) چیزی نمیبیند جز صحنههایی از ارتباط با خداوند و یا آنجا که به اذن پروردگار اجنه به لباس ظاهر مبدل و با چشم دیده میشوند، حال آنکه مخاطب با پیش زمینهای که از حضرت سلیمان(ع) در ذهن دارد، منتظر ارتباط او با سایر مخلوقات و سایر معجزات حضرت سلیمان(ع) است، چیزی که در این فیلم اصلا به چشم نمیآید.
ضمن اینکه اگر تاکید کارگردان بر روایت سلحشوری و جنگاوری سلیمان نبی(ع) و سپاهیانش باشد نیز فیلم با مشکلاتی عجیب و غریب روبروست. برای نمونه سپاه گسیل شده از سوی پیامبری الهی به نقاط مختلف سرزمین تحت امرش متشکل از 20 تا 30 نفر است! و زمانی که خود سلیمان نیز به قصد همراهی و سرکوبی فتنه راهی جنگ میشود، حدود 40 نفر او را همراهی میکنند!
این برای فیلمی با پروداکشن عظیم و هزینهای بالا یک فاجعه محسوب نمیشود که در تصویرکردن سیاهی لشکر حتی با استفاده از نمایش تصاویر بسته سپاه و یا تکنیکهای تصویری، لشکریان و همراهان یک پیامبر الهی را در حد او و فتنهای که در راه است و گریبان امتش را گرفته، و همچنین پهناوری سرزمین تحت امرش، نشان دهد؟ و یا در جنگهای گروهی، صفآرایی دو لشکر بیش از 60 نفر نمیشود!
با این همه «ملک سلیمان» نقاط قوت منحصر به فردی هم دارد که آن را بالاتر از طراز فیلمسازی در ایران قرار میدهد، البته این شاخصه برای فیلمساز، افتخاری محسوب نمیشود چرا که اهالی سینمای ایران در خلق آنها نقشی نداشتهاند، جلوههای ویژه بصری و موسیقی گوشنواز و مرتبط با داستان، به عنوان دو ویژگی ممتاز این فیلم کار جمعی از حرفهایهای سینما در هنگکنگ است. اگرچه طراحی ویژه این دو بخش برگرفته از ذهن کارگردان است و قابل تقدیر اما محصول نهایی برای خالق ایرانی زیاد مایه افتخار نیست.
ضمن اینکه فیلمبرداری فوقالعاده خضوعی ابیانه را نیز نباید در این اثر نادیده گرفت او به خوبی مخاطب نشسته در تاریکی سینما را با فضای ذهنی کارگردان، افکار سلیمان نبی(ع) و همچنین اتفاقات پرسرعت فیلم، در کنار دقایق مختلف روایت داستان همراه میکند.
در مجموع «ملک سلیمان» یک نقطه آغاز است؛ نقطه آغازی برای سرمایه گذاری جهت تولید آثار دیدنی و دینی، نه از آن دست آثاری که در شعارزدگی و سطحیگرایی میمانند و نه از آن دست فیلمهایی که تنها بر بال تکنیک سوار میشوند و از محتوا طرفی نمیبندند برای همین باید امیدوار بود قسمت دوم «ملک سلیمان» با رفع این نقایص، عیار تازهای از فیلمسازی مبتنی بر روایت قصههای قرآنی را به تصویر بکشد آن هم نه در قالب یک سینمای دینی، بلکه در قالب یک سینمای حرفهای که محتوایش یک داستان فطری است.
ناگفته نماند تلاش ستودنی بحرانی در ساخت «ملکسلیمان» بر هیچکس پوشیده نیست، اما بیان برخی نکات تنها به این دلیل است که توقع از او و فیلمسازیاش بعد از «مریم مقدس» به مراتب بیشتر از آن چیزی است که در سلیمان نبی مشاهده کردیم؛ ضمن اینکه بحرانی باید ایمان بیاورد همانطور که در سپردن برخی امور فیلمش به حرفهایهای غیر ایرانی تکیه کرده، برای بازیگران فیلمش که بدون تردید پیشانی فیلم او محسوب میشوند، نیز باید چنین وسواسی را میداشت و بهترینها را برای این فیلم تاریخی و ماندگار انتخاب میکرد. نه تصویری که از برخی بازیگران در ذهنش نقش بسته و سالهاست در ایفای برخی نقشها تبدیل به تیپ شدهاند و یا به تازگی از پروژهای تاریخی به پروژهای دیگر نقل مکان کردهاند و کارنامه حرفهای بازیگریشان در حد چند فیلم و سریال مذهبی با برخی فیلمسازان خاص، شناخته شده است.
خبرآنلاین - محسن حدادی
گروه سینما و تلویزیون تبیان